سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبیله ی زمین

و شیطان

پری زشتیها

ملک  بد کردار

این چنین  باز  سخن  گفت  این بار

که من

تسبیح تو را  می گفتم

 و ستایشگر  یزدانی  پاکت بودم

پس  به هر اجر  ثوابی  نیکو باید داد

پس  ز یکتای   سپهر

مهلت  خواست

مهلتی جاویدان

 و زیادت  شیاطین را  خواست

و خدا مهلت داد

و  سپس

خداوند  مجید  در  جواب  شیطان

که به ستار   غفور

کام  تلخ  خویش  را باز گشود

که دل  انسان را

مامن  من  می ساز

اینچنین  می فرمود

که برون  شو از  عرش

اهریمن

آنکه  با من  عهدی 

تا ابد  پیوسته است

نیک   می داند

که  تو  بس  گمراهی

و به تو  دست  نمی آویزد

و به عشقی ابدی

جاوید است

 

این چنین  شد شیطان

تیر آه و حسرت

بخل  بنفش

روحش را  می سوزاند

بر دلش  تخم  نفرت می کاشت

به  فریب آدم

دست  یازیدن  بست

و  انسان

از درخت  گندم

میوه ی  باغ  بهشت  رضوان

به فرا کام نهاد.

میوه ی ممنوعه

حامل  این همه  سرگشتگی   انسان است  

پدر من آدم

مادر من  حوا

دو برادر  دارم

که دو خواهر دارند .

و قبیله

که  زمین  سهم   من است

 

 

 


ارسال شده در توسط طاهری