در من طلوع می کنی آنگاه می روم
در وسعت دوباره ی تنها می روم
در ابتدا ترین خطوط افق ایستاده ام
تا اعتنای تمام تو می روم
وقتی فدای تو شد وسعت دلم
تا آخرین تبلور باران می روم
مهر بزرگ عزیزی تبرک پاکی
تا بی نهایت خوب بودن فریاد می روم
نام تو زمزمه ی خوب بودن است
تا فرصت اجابت و ایجاد می روم
این چشمها چه قشنگند و مهربان و من
با کوچکترین اشاره به فرمان تو می روم
وقتی ضمانت دل تنهای من تویی
ای مهربان / تنها به یک اشاره ی تو به دامن آن هو می روم
آقا ی من بخوان به حریمی که بسته ام
با یک هزار امید فراوان
و می روم .
<**ادامه مطلب...**>
یا ضامن آهو