احساس من به انتهای افق سر کشیده است .
یعنی که حس تلخ به تمنا کشیده است .
این باور غلط چه دور است با تنم .
حیف از حضور عشق به تقلا کشیده است .
می خواهی آیا که باورکنم تو را .
با آن همه سبو که شکستی برابرم .
در امتداد حوصله آنقدر ماند ه ام
در اولین فواصل پائیز آخرم .