سلام حق بر محضر بزرگواری که جذبه ملکوتی اش چون دم عیسوی روح بخش است و به حرمت نفس سحر خیزش هر همتی که طلب کند مورد اجابت .
در محضر پاکش از احوالات این روزهای زمینیانی میگویم که از فیض خوبانی از سلاله معصومین محروم شده اند .
چونان کبوتری که بالهایش را گرفته اند و آسمانی از جهان معنی در برابر دیدگان مضطرب و منتظرش گشوده اند .
با مریدی زمینی از مرادی آسمانی گفته اند .
صاحبان تمایلات ز مینی را با تعلقاتی اسمانی آشنا کرده اند تا هر چه خواست زمینی است به سوز نهان آسمانی مبدل شود .
آنگاه جسم زمینی را با آن اوج متوالی انفصالی مقدر ساخته اند بس عظیم .
دستانم را مانند سبوی تهی به آسمان بی انتهای معرفتش گرفت ام تا از جام استجابت رحمتش پر سازد .
که همواره چنین بود ه است این جسم زمینی تاب فصلی چنین گزنده و سرد را بر ساحت مقدس آن روح آسمانی ندارد .
خوبانی که دلالت زمینی ها به آرمانی آسمانی هستند .
خداوندا قسم به ربوبیت پاکی ذاتت آنها را که دوستشان داری انها که پاک صمیمی بزرگوار عظیم و ملکوتی هستند را در پناه ربوبیت و لطف بیکرانت محافظت فرما و غبار غربت را از ساحت وجودشان بزدای
و حق را آشکار فرما
آنچنان که صبحی در پی شب طلوع میکند .