سلام بر خدا . سلام بر تو . سلام بر فرشتگان
می شوم چون حلقه بر در گاه تو مست و خراب
می شود ای آرزوی خوب من یک شب خریدارم شوی ؟
سرنوشتم دست چشمان و لب لعلت ، خمار
با اشارات کمان ابروی خویشت خریدارم شوی .
می نشینم بر در میخانه ات مجنون و مست
با فنون آسمانی ها گرفتارت شوم وانگه خریدارم شوی .
سر بریدم من دلی کز حسرت لعل تو سوخت
می شوم اینک غبار خاکسارت تا خریدارم شوی
می پذیرم در قبولم سود نیست اما بگو
اینقدر سرمایه داری تا خریدارم شوی
جسم نامطلوب و روی دست خویشتن افتاده ام
عشق را با خوبی ات آویختم باشد خریدارم شوی
من شنیدستم که دردت خونبهای عاشقی است
می شوم قربانی بیچاره ات / باشد خریدارم شوی .
گفته اند با درد چشم مست خود دل می بری
من به دردت مبتلا / شاید خریدارم شوی