لیلی بگو عبارت من را ندیده ای
پرواز دست های دلم را ندید ه ای
این دل خراب گشته و ویرانه شد دگر
لیلی نگو امارت من را ندیده ای .
مجنون تو شده ام رقبا را جواب کن .
جانا نگو که دلبر مجنون . ندیده ای ؟
اینجا منم که کاسه ی عشقم بدست تو ست ؟
باران پر بهانه ی من را ندیده ای ؟
باورکنم که صدایم نمی رسد ؟
در منتهای دلیلم ندیده ای!
بانوی اقتدار مثال تو عشق من
با من نگو که سیب دلم را ندیده ای ؟
من می برم ز غیر تو دلی که رقیب توست
ثابت نکرده ام ارادت خود را ؟ ندیده ای ؟
مثل مقیم درگه خوب تو ای صنم
چون حلقه ارادت درگه ندیده ای
جاوید گشته ام به قول تو ای سالهای دور
یک شب هبوط هویدا ندیده ای
می خواهی آورم دو سه از خاطرت مثال
مشق سیاه غرورم ندیده ای ؟
با من بگو عزیز دل من که بعد ازین
رامشگر ان آهوی چشمت ندیده ای ؟
گامم رفیع تر شده از بخت آفتاب
این سایه روشن مارا ندیده ای ؟
این روزهای دل تنگ بی امان
پایییز یک غروب قشنگ است ندیده ای ؟