شب است و آسمان دلم
قصه های شهاب می خواند
به ناحضور تو عادت نکرده ام که هنوز
به گونه ای که دلم بی بهانه می خواند
تو ای تصور شیرین تبلور زرین
هزار پاره دلم را ترانه می خواند
تو ای همه خوبی
ترانه بودن
تلنگر هوشیاری
توان بربوده
نبودن تو کنارم
تو ای مه هستی
اله مستی
ببین چه دلم تنگ است
برای بردن آن
بی قرار می خواند
السلام علیک یا صاحب عصر