و بهار در طراوت تبسم تو معنا پیدا می کند
آن هنگام که مثل نسیم صدایم می کنی
و چشمانت که صمیمانه ترین داستانی را از تو می گویند که از دیر باز آشنای حضور خلوت بودنی است که به شایسته ترین کلام هستی از تو میگویند و نسیم ربانی که بر گیسوان نجابت تو دستان مبارک تولد را بوسه می زند .
با من بگو
به کدامین قسم تو را یاد کنم
به قداست عرش یا آئینه مهتاب
یا جام بلورین آفتاب
تو ای همه تابندگی
روزت مبارک