در پیچش ترنم گیسوی بی رهش
همگام با مسیح تماشای اشتیاق
در تابش طلوع دوباره
من در معیت آفتاب مانده ام
اینک تورا به نام تو می خوانمت و تو
در سوره ی درخشش توحید
بی واسطه مرا بخودت خوانده بوده ای
وقتی دلم به خاطر یک لحظه رفته است
باز هم مرا به حضوری دوباره تازه کن
در اعتبار آینه آن گه که حکم توست
من بی غبار می شوم و ساده می شوم
من در معیت آفتاب مانده ام
همراه قافله اینک
به تسلی خلاصه می شوم