سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبیله ی زمین

تردید  نمی کنم   که چرا   شب  نمی رود

این صبح وعده داده  شده

موعود را   پس  نمی دهد

آن روزگار  که من باشم  و  سحر گاه  روشنت

من  باشم و  تو باشی و آن روزگار  سبز

آن روشن  سحر

با من  بگو   که  وعده ی دیدار  هر شبت

تاروز  واپسین دگر  سر نمی شود ؟

تردید  نمی کنم  به شب

این  شب

ستاره  و ماه

زیرا  نگفته است

آن صبح آررزوی مرا

پس نمی دهد .


ارسال شده در توسط طاهری