سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبیله ی زمین

 پشت سر هر معشوق 

خداوند ایستاده است

 

وقتی که می ایستم به انتظار تو

می نشینم

بخاطر اینکه  بی تاب  می شوم

و تو هنوز نیامده ای

و من دلتنگ می شوم

وای که نیامدنهایت را

هر لحظه تلخ است

و من باز چنان بی قرار لحظات می شوم

و لحظه ها با من   همچنان لجباز

به همان اندازه که خاطر تو دلبر  

و آن لحظه ها نمی آیند

لحظه ای که خاطر شیرینت را آرام و صبور ببینم

لحظه ای که هر چه نوازشهایم را تا به این ساعت حبس کرده ام همه را چون کبوترانی مشتاق پرواز دهم به آسمان وجودت

ای آسمان من

ای قدیس

بگو آن لحظه ها با من   بی دل

کنار بیایند دیگر .

جایی خواند ام   که پشت سر هر معشوق 

خداوند ایستاده است .

 


ارسال شده در توسط طاهری